شهر قصه
شَهْرِ قِصّه، نمایشنامهای فولکلوریک و موزون از بیژن مفید، در قالبی تمثیلی با حکایاتی از دنیای حیوانات. این نمایشنامه در اواخر دهۀ 1340 ش / 1960 م، اجراهایی موفق در تهران و شهرستانها داشت.
شهر قصه داستان دردناک کسی است که نادانیها و برخی از سنتهای غلطْ زندگیاش را محدود کرده است. مفید کوشیده است «تا نظمی را که خاص زبان این قبیل روایتهای عامیانه است، در گفتوگوی آدمهـای این نمـایش حفظ شـود» (شهر ... ، بش ). در اجراهای این نمایشنامه، جمیله ندایی، تهمینه مدنی، فرخ صوفی، محمود استادمحمد، عباس جاویدان، سهیل سوزنی و هومن مفید بهترتیب نقشهای داستانسرا، خالهسوسکه، خرس، خر، روباه، اسب و موش را با «صورتک حیوانات، اما با لباس مردم کوچهوبازار و با زبانی آشنا» ایفا کردند (کیا، 44؛ خرمزاده، 130).
شهـر قصـه در 1345 ش ضبـط خصوصی، و در 1346 ش در تلویزیون ملی ایران ضبط تلویزیونی شد. این نمایشنامه نخستینبار در دو پرده و 4 صحنه، در شهریور 1347 بهعنوان نمایش برگزیدۀ تلویزیون ملی ایران در جشن هنـر شیراز در تالار دانشگاه پهلوی به روی صحنه رفت و با اقبال مخاطبان و منتقدان مواجه، و بلافاصله در تالار 25 شهریور تهران و شهرهای آبادان و مسجدسلیمان اجرا شد (شاهمیری، 5؛ نیز نک : کیا، همانجا). به نوشتۀ یکی از منتقدان، مفید با این نمایش «گامی بزرگ برای رهایی تئاتر ایران از چنگال ابتذال برداشته، و کوشیده است تا با الهام از سنتها و روایات عامیانه به عمق مسائل اساسی مردم بپردازد» (طاهری، 564). به گفتۀ منتقدی دیگر، مفید تماشاگران را با تئاتر آشتی داد و «کلاهنمدیها» را به تئاتر کشاند (استادمحمد، 17؛ نیز نک : ریشهری، 205). از خود مفید نقل است که در تالاری که شهر قصه اجرا میشد، از همۀ اقشار مردم حضور داشتند («گفتوگو ... »، 9) و بهرغم آنکه نمایش کیفیتی استعاری و سوررئالیستی داشت، از آن استقبال کردند. در این نمایش، «خرس نمایندۀ خرافات است، و ملا سمبل مذهب، و شتر نمودار طبقۀ صنعتگر و کاسبکار امروزی که مجبور است هر روز شغلش را عوض کند، و میمون نمایشگر طبقۀ روشن فکر ... امروزی است» (همان، 8).
در شهرِ تمثیلی این نمایشنامه، حیواناتْ مشاغل و مکاسب سنتی دارند؛ مثلاً، خره خراطی میکرد؛ شتره نمدمالی میکرد و گاهی که کارش کساد میشد، برای مردم شهر نقالی میکرد؛ قاطره نعلبندی میکرد؛ شونهبهسر روی یک درخت بید نشسته بود، سرش را شانه میکرد؛ روباه ملا شده بود و بچهها را درس میداد؛ خرسه رمالی میکرد؛ خروسه سخنرانی میکرد؛ طوطیه شعر میگفت؛ موشه هیچ کاری نداشت، فقط عاشق شده بود؛ قورباغه غواصی میکرد؛ میمونه رقاصی میکرد (همو، شهر، 67).
برخی از پژوهشگران نوشتهاند که مفید با «تمثیلهای بسیار زیبا، حساب شده، عمیق و دلنشین از یک روایت عامیانه، شاهکاری بهیادماندنی آفریده است. هریک از حیوانات شهر قصه مثالی از گروهی از آدمهای دنیای ما هستند که هریک اسیر وسوسهها و درگیریهای خویشاند و نادانی و حماقت برخی از ایشان بنیاد اندیشه و تفکر و حتى صورت ظاهرشان را دگرگون میکند» (موحدیان، 263).
در ترانههای این نمایش، «کلمات و ترکیبات عامیانه» اهمیت ویژهای دارند، و مفید به سیاق «ترانهسرایان بینامونشان این سرزمین استفادۀ درخشانی از این کلمات» کرده است (طالبیان، 26). گفته شده است که ریشۀ شعرها و کلام آهنگین شهر قصه برگرفته از منظومههای «پریا» و «ننهدریا»ی احمد شاملو، و وزن هجایی آنها متأثر از متلها و روایتهای شفاهی است. برخلاف سنت پیشپردهخوانی (ه م)، بین شخصیتها و سنخهای نمایش، گفتوگوهای کلامی ردوبدل میشود (استادمحمد، 15). مفید همچنین «با شناخت دقیقی که از ترانههای کوچهباغی دارد، ساخت دوبارهای از آنها را ارائه میدهد»، که شاهد مثال آن، ترانۀ «حمومی آی حمومی» از ترانههای بسیار قدیمی تهران است، یا ترانههای «گندم گل گندم» که دراصل برگرفته از یک بازی نمایشی است (طالبیان، 26-27).
مآخذ
استادمحمد، محمود، «تراژدیای از سرگذشت نکبتبار آدمیزاد»، سیمیا، تهران، 1382 ش، شم 2؛ خرمزادۀ اصفهانی، ستاره، کارگاه نمایش از آغاز تا پایان، تهران، 1387 ش؛ ریشهری، حمیدرضا، کارگاه نمایش، تهران، 1386 ش؛ شاهمیری، آزاده، «سالشمار زندگی و آثار بیژن مفید»، سیمیا، تهران، 1382 ش، شم 2؛ طالبیان، سیاوش، «آقا ما مجنونیم، آقا ما داغونیم»، همان؛ طاهری، هوشنگ، «جشن هنر شیراز»، سخن، تهران، 1347 ش، شم 5؛ کیا، خجسته، «تئاتر»، سومین جشن هنر، شیراز، 1348 ش؛ مفید، بیژن، شهر قصه، شیراز، 1348 ش؛ همو، «گفتوگویی با کارگردان و نویسندۀ شهر قصه»، مصاحبه با بصیر نصیری، نگین، تهران، 1347 ش، شم 43؛ موحدیان، مریم، نمایشنامهنویسان معاصر ایران (دهۀ چهل)، تهران، 1381 ش.